اشعار انتظار

شعر فراق امام زمان عج

چنانکه ماه کمالش به نیمه ی ماه است
کمال نیمه ی شعبان بقیة الله است

هزار ساله شرابی ست انتظار ظهور
که هرکه خورد ازآن تا همیشه آگاه است

ای منتهای آرزوی بی قرار ها

ای منتهای آرزوی بی قرار ها

ذکر قنوت دائم شب زنده دارها

از بس که در فراق شما گریه کردهام

سجاده را ببین که شده شوره زار ها

پیچ و خم روزگار

اگر که پیچ و خم روزگار بگذارد

اگر که سختی این انتظار بگذارد

هنوز هست سَری تا که دستهایش را

به دست خاک قدم های یار بگذارد

ای خاطرات جمعه ها

ای خاطرات جمعه ها, ای مهربانم

تنها غریب آشنا, ای مهربانم

از ابتدای خلقتم بستم دخیلی …

نذر تماشای شما, ای مهربانم

ای خاطرات جمعه ها, ای مهربانم

ای خاطرات جمعه ها, ای مهربانم

تنها غریب آشنا, ای مهربانم

از ابتدای خلقتم بستم دخیلی …

نذر تماشای شما, ای مهربانم

آقای خوبم

 

ایبُردن نامت شفا,آقای خوبم

یادتبه درد ما دوا,آقای خوبم

هرگزنخواهم زد دری را گر بمیرم

جز درگهلطف شما,آقای خوبم

بی همسفر

 

این جمعه هم گذشت اما بدون تو

سخت است زندگی بر ما بدون تو

شد عادت همه کابوس جمعه شب

آغاز گشتن فردا بدون تو

تحبس الدّعا

این روزها که زمزمه ی یار می کنم

خیلی هوای دیدن دلدار می کنم 

در ماه مغفرت نشد آقا ببینمت

بر بی لیاقتی خود اقرار می کنم 

بی خبر

 

جدا از این برکات سحر شدن کافی است

بیایی و بروی… بی خبر شدن کافی است

عزیز فاطمه تا کی به هر دری بزنم

بیا بیا که دگر در به در شدن کافی است

شب احیا

سلام من به قرآن بر سر تو

سلام من به قبر مادر تو

اگر زائر شدی صحن نجف را

سلام من به بابا حیدر تو

مدرسه عشق

آن روز که ما را ز گل خام سرشتند

در مدرسه عشق شما نام نوشتند

چون روز ازل نام مرا شیعه نهادند

جز عشق تو مـهدی دگرم هیچ ندادند

غم سوزنده ی هجران

بی تو شد حجره ی من کلبه ی احـزانچه کنم

روز و شب بـا غم سـوزنده ی هجـران چه کنم

گـاه در حجـره و گـه مسجـد و گـهشهـر و دیـار

بـه رهت در بـه در و بـی سـر و سـامان چه کنم

دکمه بازگشت به بالا