اشعار جدید فاطمیه

مادر نیمه جان

تب کرده ای دوباره.. مگر درد می‌کشی؟!
بانوی خانه ام چقدر درد می‌کشی!
خورده به در سرتو و سردرد می‌کشی
سر پا نشو اگر که کمردرد میکشی

با که گویم غم دل را

جهنم است بهشتی که جز عذاب ندارد
که جز عذاب ندارد دلی که تاب ندارد

چگونه آن‌که زنش بر زمین نخورده بفهمد؟
که گاه غُصه‌ی یک مرد احتساب ندارد

دوباره فاطمیه

بر سینه اش زخمی عمیق از میخِ در دارد
پس هر نفس که میکشد ، یک درد سر دارد

دیدند زهرا راه که میرفت در خانه
یک دست بر دیوار و دستی بر کمر دارد

دکمه بازگشت به بالا