وقتی دعای مادرت پشت سرماست
نادِعـلـی روز قـیامت سنـگـرِ ماست
مـا زیر دِیـْنِ هـیچ مخـلوقی نرفتیم
چون سایه یِ لطف شمارویِ سر ماست
وقتی دعای مادرت پشت سرماست
نادِعـلـی روز قـیامت سنـگـرِ ماست
مـا زیر دِیـْنِ هـیچ مخـلوقی نرفتیم
چون سایه یِ لطف شمارویِ سر ماست
نفس خسته ی زنی تنها
پشت این قافله به جا مانده
چشم هایش شبیه ابر بهار
بین دستان او دعا مانده