گُلی که رفته ای اما گلاب برگشتی
چو آب رفته ای و چون شراب برگشتی
پُر از سؤال به میدان قدم گذاشتی و
ز سُم ِ اسب گرفتی جواب, برگشتی
گُلی که رفته ای اما گلاب برگشتی
چو آب رفته ای و چون شراب برگشتی
پُر از سؤال به میدان قدم گذاشتی و
ز سُم ِ اسب گرفتی جواب, برگشتی
ای حسن زاده, حسن در حَسَنَت می بینم
روح ِ توحید میان سُخنت می بینم
روی لب های تو با نیزه نوشتند حسن
خطِّ کوفی به عقیق یَمنت می بینم