آمده سرشکسته محنت
آمده اشک ریز بت شکنت
السلام ای مرمل بدماء
چه خبر از هزار زخم تنت
آمده سرشکسته محنت
آمده اشک ریز بت شکنت
السلام ای مرمل بدماء
چه خبر از هزار زخم تنت
چل روز میشود که شدم جبرئیل تو
ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیل تو
چل روز میشود که فقط زار میزنم
کوچه به کوچه نام تو را جار میزنم
من پیربودم و ز غمت پیر تر شدم
در شام وکوفه در پِیِ تو خونجگر شدم
از کربلابه کوفه و, از کوفه تا به شام
با دستِبسته خونجگری در به در شدم
یادش بخیر روز و شبم با حسین بود
ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود
پا تا سرِ عقیله سراپا حسین بود
وقتِ اذان اشهدِ من یا حسین بود
عاقبتآمدم پس از عمری
به مزارتنه بر مزار خودم
آمدم هایهای گریه کنم
به دل خونو داغدار خودم
یک اربعینبرای تو حیران شدم حسین
مانندگیسوی تو پریشان شدم حسین
با چندقطره اشک دل من سبک نشد
ابری شدمبه پای تو باران شدم حسین