کم کم شِنَوَم فاطمه جان بوی تورا
در پرده ی خون مینگرم روی تو را
از ضربه ی تیغ بر سرم حس کردم
در پشت در آن ضربه ی پهلوی تو را
کم کم شِنَوَم فاطمه جان بوی تورا
در پرده ی خون مینگرم روی تو را
از ضربه ی تیغ بر سرم حس کردم
در پشت در آن ضربه ی پهلوی تو را