روی سجاده نشستم؛ حرمت معلوم است
پرچمت؛ روضهی پُر پیچ و خمت معلوم است
گنبدِ زردِ تو تابید، زمین روشن شد
در شبم منظرهی صبحدمت معلوم است
روی سجاده نشستم؛ حرمت معلوم است
پرچمت؛ روضهی پُر پیچ و خمت معلوم است
گنبدِ زردِ تو تابید، زمین روشن شد
در شبم منظرهی صبحدمت معلوم است
در حریمت بغض هایِ آسمان پایان گرفت
باد تا پیچید دور پرچمت, باران گرفت
در ضریحت کلّ حاجات جهان شد مستجاب
غیرممکن ها از اینجا رخصتِ امکان گرفت
مهر حسین روشنی جان مؤمن است
گریه بر او نشانه ایمان مؤمن است
شب در نماز روضه به معراج میرود
تسبیح اشک سجده پنهان مؤمن است