به رسم بدرقه مادر ,به دستش آب و قرآن بود
عزیز قلب او می رفت ولبهایش چه خندان بود
برو مادر…برو مادر…برو …دست علی یارت
خودم میدانم این وادی برایت مثل زندان بود
به رسم بدرقه مادر ,به دستش آب و قرآن بود
عزیز قلب او می رفت ولبهایش چه خندان بود
برو مادر…برو مادر…برو …دست علی یارت
خودم میدانم این وادی برایت مثل زندان بود
به نام عشق , بنام مدافعان حرم
سرم فدای امام مدافعان حرم
اگر که قسمت من نیست تاحرم بروم
بخوان مرا تو غلام مدافعان حرم