اشعار مدح اهل بیت ع

کبوتر دل من صید دام زینب شد

کبوتر دل من صید دام زینب شد

و آشیانه ی دل نیز بام زینب شد

به روی مسند قدرت نشسته هرکس که

میان زندگی خود غلام زینب شد

درشجاعت در جسارت درمَثَل مِثلِ علی

درشجاعت در جسارت درمَثَل مِثلِ علی

تیغ در دستش گرفته در جَمَل مِثلِ علی

از دل یک خار می گیرد عَسَل مِثلِ علی

با تبر انداخت او صدها هُبَل مِثلِ علی

کودتا کرده به عالم خواهر تو یا حسین

کودتا کرده به عالم خواهر تو یا حسین
در دو عالم بوده زینب یاور تو یا حسین

زندگی خویش را وقف تو کرده از ازل
زینبی که نام او گشته ست احلی من عسل

نامت مسبب جلوات جنون شود

 نامت مسبب جلوات جنون شود

ختم به انقلاب و گهی هم سکون شود.

گاه هجوم حادثه چون کوه محکمم

وقتی که دست حیدری تو ستون شود

دوباره آمده ام, پس کسی صدا کرده

دوباره آمده ام, پس کسی صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده

دعای خیر کسی پشت سینه زن ها هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده

به هربهانه دلم میل یاردارد و بس

به هربهانه دلم میل یاردارد و بس
هوای دیدن روی نگارداردو بس
جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت
به وصل روی تو عاشق بهاردارد و بس

طی این راه سری پای خدا می خواهد

طی این راه سری پای خدا می خواهد
دلی از غیر خداوند جدا می خواهد

یه زلالی سحرهای دعا باید شد
طی این راه رفیق شهدا باید شد

شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است

شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است

راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است

بهشت عدن کجا و صفای تربت تو

بهشت عدن کجا و صفای تربت تو

قیاس ذره کجا و بسیط رحمت تو

مشام اهل دل از عطر اشک مست شود

دمی که غنچۀ لب گل کند به مدحت تو

اگر خلقت صدف باشد تو باید گوهرش باشی

اگر خلقت صدف باشد تو باید گوهرش باشی

شدی زینب تمام آسمان را محورش باشی

بنا شد جنس تو از سیب سرخ کربلا باشد

برادر نیمه ای از آن تو نیم دیگرش باشی

جلوه ی رب

جمع رسل محو در صفات تو هستند

وقف نشان دادن حیاط تو هستند 

ذات وجودی انبیای الهی

جمع شده در میان ذات تو هستند

دکمه بازگشت به بالا