مست و مواج اگر غرق تمناست فرات
با شکوه آمده ای ، محو تماشاست فرات
چشم در چشم تو انداخت خودش را گم کرد
خوب حس کرد که در محضر دریاست فرات
مست و مواج اگر غرق تمناست فرات
با شکوه آمده ای ، محو تماشاست فرات
چشم در چشم تو انداخت خودش را گم کرد
خوب حس کرد که در محضر دریاست فرات
کلهم نور یکی “او” اعتیادش بیشتر
مرتضی هم بود بر او اعتمادش بیشتر
چون یل ام البنین هست و علمدار حسین
لاجرم آید به چشمم او جهادش بیشتر