“بی سر و سامان توأم یا حسین”
“دســت به دامان تــوأم یا حسین”
امر بفـرما که فــدایت شـَـوَم
گـوش به فرمان تــوأم یا حسین
“بی سر و سامان توأم یا حسین”
“دســت به دامان تــوأم یا حسین”
امر بفـرما که فــدایت شـَـوَم
گـوش به فرمان تــوأم یا حسین
عیدی رسیده است , که در آن امید نیست
صدها بهار هم برسد , بی تو عید نیست
تکراری و شبیه به هم, چون گذشته ها
امسال هم اگر تو نیایی جدید نیست
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع
مرد و زن اشک بریزند , به دیوارِ بقیع
یک زن و صورتِ قبری , به دلِ زارِ بقیع
دلِ ما هم , بخدا گشته گرفتارِ بقیع