اشعار میلاد

رحمةٌ للعالمینی

عشقت میان سینۀ من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته

دریاب دل‌ها را تو با گوشه‌نگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته

بهار نور رسید

نسیم عشق وزیدن گرفت در جان ها
بهار نور رسیده پس از زمستان ها
خبر دهید به فطرس سر امده تبعید
دوباره بال بزن بر فراز میدان ها

حیدری دوباره

رسیده پیغمبری دوباره
به عاشقان دلبری دوباره
امیری و سروری دوباره
ادامه‌ی کوثری دوباره

شعر میلاد حضرت صاحب الزمان (عج)

این من و این حالِ پریشانی ام
عابرِ این کوچه یِ بارانی ام

موجم و بر صخره سَری میزنم
من زِ تو لبریزم و طوفانی ام

نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را

نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجده ی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را

دکمه بازگشت به بالا