حرفهایی خدایی آوردم
بیتهایی طلایی آوردم
حرف من نیست حرف خورشید است
سخن از عید نور و امِّید اس
حرفهایی خدایی آوردم
بیتهایی طلایی آوردم
حرف من نیست حرف خورشید است
سخن از عید نور و امِّید اس
آماده می شوم غزلی را بنا کنم
در شور عشق , قافیه ای دست و پاکنم
باز از شرابِ دوست شدم مست وبیقرار
باید که پیر میکده ها را صدا کنم