اشعار ولادت حضرت قاسم بن الحسن ع

نوجوان نجمه

از میان غصه و غم تا که رجعت میکنم

سینه ام را میشکافم باز هیئت میکنم

یا کریم و یا کریم و یا کریم و یا کریم

در مناجات سحر احساس لذت میکنم

میسرایم مدحتی تا اینکه راضی اش کنم

او اگر راضی نباشد رفع زحمت میکنم

خانه ی دل را دوباره آب و جارو میزنم

بانی خدمت گذارم قصد قربت میکنم

سیزده جام پر از نوشیدنی می آورم

سفره ای آماده ی بزم ضیافت میکنم

حضرت زهرا به این جشن تولد دعوت است 

از امام مجتبی هم نیز دعوت میکنم

 

رونق بازار ماه صوم و صائم میرسد 

از دل دارالکرامت نور قاسم میرسد

 

م‍‍ژده ای چشم انتظاران وقت گل روئیدن است

آری آری لحظه های ناب در کوبیدن است

حضرت آقا تفضل کرده عیدی میدهد

 عجلوا ای سائلان وقت کرم جوشیدن است

میدرخشد در سحر مانند یک قرص قمر

گونه و پیشانی اش شایسته ی بوسیدن است

از گل پیراهنش عطر بهشتی می وزد 

مادرش مستانه مشغول گلی بوئیدن است 

نذر لبخند قاسمش صلوات

رمضان است ماه صوم و صلات

ماه جود و کرامت و خیرات

خانة هر کسی کریم تر است

می شود کعبه, کعبة حاجات

دکمه بازگشت به بالا