اشک سرخ

مجتبی

چشم انتظار صوت تو محراب  مجتبی

محتاج سفره ات من بی تاب مجتبی

ای چلچراغ قبر تو مهتاب مجتبی

جان می دهم به پای تو ارباب مجتبی

عزیز دل بوتراب

دنیا چه با عزیز دل بوتراب کرد؟

ابری رسید و خون به دل آفتاب کرد

سنی نداشت یک شبه مویش سفید شد

رویش حنا کشید غمش را خضاب کرد

ای مادری ترین

ای مادری ترین پسر فاطمه , حسن!

ای مجتبی ترین ثمر فاطمه , حسن !

آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد

با اینکه هست تاج سر فاطمه , حسن!

کابوس های کوچه رهایت نمی کند

دارم به سرخیِ جگرت گریه می کنم

بر آه آهِ دور و برت گریه می کنم

امشب به بغض حنجره ات فکر می کنم

با اشک های چشم ترت گریه می کنم

دکمه بازگشت به بالا