امام حسین(ع)

تا از کنار کوچه ی دلبر گذشتم

تا از کنار کوچه ی دلبر گذشتم
از خیر جنات خدا دیگر گذشتم

بالا پریدن بال و پر میخواهد اما
با تو ز بالاها بدون پر گذشتم

چه خوب شد که مرا آشنای خود کردی

چه خوب شد که مرا آشنای خود کردی
رفیق دایمیِ روضه های خود کردی
به آنچه خواسته بودم رسیده ام با تو
چرا که قلب مرا کربلای خود کردی

دلــم , چو آینه , حیرانِ سیّد الشّهداست

دلــم , چو آینه , حیرانِ سیّد الشّهداست
کـلیـــمِ طور شبستان سیّدالشّهداست

دل از جحیم نترسد که جوشنِ بدنم
غـُـــبارِ خاک بیابــان سیدالشّهداست

توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم

توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم
توبه کردیم که تا سایه هیات باقی ست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم

تا مرا دست توسل سوی دامان نرسد

تا مرا دست توسل سوی دامان نرسد
کار و بار دل غمدیده به سامان نرسد

بارش اشک ز چشمان تَرَم دائمی است
تا بدان لحظه که این دیده به ایوان نرسد

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست
این سبک زندگی سند افتخار ماست
ما انتخاب مادر قامت خمیده ایم
فردا بهشت فاطمه در انتظار ماست
روضه به روضه پای شما پیر میشویم

دربدرم شبیه دل از دست داده ها

دربدرم شبیه دل از دست داده ها
تاول زده ست پاى من از دست جاده ها

در این طریق خار بیابانم آرزوست
در آبله ست آبروى ما پیاده ها

از آسمان هفتم اگر سر بر آورم

از آسمان هفتم اگر سر بر آورم
اعلام می کنم که فقط خاک این درم

مهر تو بود شیره ی جان در وجود من
از لحظه ای که شیر به من داد مادرم

قلم بزن به دل اختیار جبری را

قلم بزن به دل اختیار جبری را
به کیش خویش درآور دوباره گبری را
تباهیم ,برهوتم ,مگر تو اندازی
به آسمان کویرم گذار ابری را

گرچه اهل معرفت بسیار گفتند از حسین

گرچه اهل معرفت بسیار گفتند از حسین
سخت درماندند چون هر بار گفتند از حسین

از علی گفتند در بزم خصوصی , عارفان
عاشقان با گریه در انظار گفتند از حسین

با جرم بی حساب و سراپای سوخته

با جرم بی حساب و سراپای سوخته
پر میزنیم سمت حرم های سوخته

پر میزنیم تا حرم کربلایی ات
ای سر بریده ی غم عظمای سوخته

ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺪ ﻭﺩﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ

ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺪ ﻭﺩﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﺩﻟﻢ ﺯ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺻﻔﺎ ﮔﺮﻓﺖ
ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻋﻨﺎﯾﺘﺶ
ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﺫﻟﯿﻞ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﮔﺮﻓﺖ

دکمه بازگشت به بالا