امام زمان(عج)

شعر مناجات امام زمان(عج)

امسال هم نوکر حسابم کردی آقا
بد بودم امّا انتخابم کردی آقا

در مجلس روضه مرا هم راه دادی
یک بار دیگر مستجابم کردی آقا

شعر فراق امام زمان(عج)

چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ, کجایی آقا

همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا

خسته تر از آنم که فردایی بخواهم

خسته تر از آنم که فردایی بخواهم
مثل خودت هستم که تنهایی بخواهم

‌من پیش چشم خویش هم افتادم از چشم
پیش شما که جای خود, جایی بخواهم !

ای آنکه تو را برده ام از یاد کجایی

ای آنکه تو را برده ام از یاد کجایی
ای مانده به لبهای تو فریاد کجایی

شیرینی تو بر لبش افتاده و چندیست
از عشق تو مجنون شده فرهاد کجایی

هر کس که بین وادی کنعـان توقّـف کرد

هر کس که بین وادی کنعـان توقّـف کرد
در بیت الاحزان گریه از هجران یوسف کرد

حسرتْ کشِ دوران شدیم از آن زمانی که
“دُردی کشی”از جام غم ,ما را تعارف کرد

رهین منت آن یار گلعذار شدم

رهین منت آن یار گلعذار شدم
شکست بغضم و از گریه آبشار شدم
هر آنچه گریه نکردم ترا ضرر کردم
اگر نسوخته ام از تو شرمسار شدم

آقا مبارک است رَدای امامتت

آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامت

می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامت

آشفته ام شبیه دلِ بی قرار ها

آشفته ام شبیه دلِ بی قرار ها
بی رنگ و روست,روی تمام بهار ها

از آینه نمی شود هیچ انتظار داشت
وقتی نشسته است به رویش غبار ها

شبیه چشم شما چشم های تر دارد کسی که خاکِ حسینیه را به سر دارد

شبیه چشم شما چشم های تر دارد
کسی که خاکِ حسینیه را به سر دارد

تو گریه کردی و شد سرخ چهره, فهمیدم
که وقتِ روضه ی تو اشک هم جگر دارد

ای خاطرات جمعه ها ای مهربانم

ای خاطرات جمعه ها ای مهربانم
تنها غریب آشنا ای مهربانم
از ابتدای خلقتم بستم دخیلی
نذر تماشای شما ای مهربانم

دیده هامان ز فراق است که بارش دارد

دیده هامان ز فراق است که بارش دارد
قلب ها از تپش عشق تو لرزش دارد..

این دل خسته ز دوری و فراقت آقا
روزهایی که نبودید شمارش دارد…

ای اهل درد چشم ترم را بیاورید

ای اهل درد چشم ترم را بیاورید
آهی که بود دور و برم را بیاورید

باید به سوی خیمه‌ی یارم سفر کنم
تا فرصت است بال و پرم را بیاورید

دکمه بازگشت به بالا