امیرفرخنده

مولا مددی حیدر

ای ناب ترین ساغر مولا مددی حیدر
ای محشرِ در محشر مولا مددی حیدر

ای صاحب صبح و شب ، روح حسن و زینب
ای فاطمه را همسر مولا مددی حیدر

محرم اسرار نبی

محرم اسرار نبی ، جز تو نبوده ست کسی
از دل پاک نبوی ، دل نربوده ست کسی

جز تو که پاک دامن و طاهره پروری مگر
لایق بر مادریِ فاطمه بوده ست کسی؟

حسین جان

من آمدم دنیا برای تو بمیرم
با غصه های کربلای تو بمیرم

من آمدم در بین جمع گریه کن ها
با های های گریه های تو بمیرم

حسین جان

امشب صدات میزنم از دل حسین جان
آقا تویی و ما همه سائل حسین جان

ای کشتی نجات مرا با خودت ببر
کشتی ما که مانده به ساحل حسین جان

آئینه دار فاطمه

شب اگر مثل امشب است خوش است
اگر از می لبالب است خوش است
هر کسی که به زیر چرخ کبود
آستان بوس زینب است خوش است

پسر فاطمه(س)

همه جا رفتم عاقبت شر بود
زندگی بی تو شرم آور بود

سر هر سفره ای نشستم‌حیف
بخدا سفره تو بهتر بود

لطف بی حد

آسوده شوید لطف بی حد زهراست
برکل زنان دین سرآمد زهراست
گفتم که خوش است آن که بابش نبی است
دیدم سبب خلق محمد زهراست

امیرفرخنده

جان عالم

انبیا خاک بوس تربت او
جان عالم فدای حضرت او

گره خورده ست این دوتا برهم
دست خالی ما سخاوت او

یا ام العباس

اشک من از آه لب ربابه
داغ علی خواب شب ربابه
منو به بی پسر بودن یاد کنید
ام بنین که لقب ربابه

یا مظلوم

به غمش التیام بگذارید
تیغ را در نیام بگذارید
جنگ را ناتمام بگذارید
به علی احترام بگذارید

حسین جان

دختری روی زمین و پدری بر نیزه
به دل اهل حرم زخم زد آخر نیزه
یک نفر آمد و با چکمه به پیکر کوبید
یک نفر آمد و برداشت مکرر نیزه

پرچم سیاه ارباب

در این عالم هر آنچه دارم از این چشم تر دارم
من از اشکی که بر غیر تو میریزد حذر دارم

مرا اصلا نمیفهمد کسی غیر از تو این یعنی
همیشه وقت هر دردی تورا مد نظر دارم

دکمه بازگشت به بالا