امیری حسین و نعم الامیر

طفلان زینب(س)

سابق از این مگر چه کسی دیده در جهان
تابیدن و ظهور دو خورشید ، همزمان

وقت نظر به صورت چون قرص ماه شان
در پشت ابرِ شرم شود مخفی آسمان

طفلان زینب(س)

دو برادر دو تا پر پرواز
دو ستاره دو آفتاب حجاز

دو لب تیغ ذوالفقار حسین
دو گل لاله‌ی بهار حسین

جبل الصبر

سلام حضرت دارالسلام‌ها زینب
سلام جامع جمع امام‌ها زینب

شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد
حماسه‌ی ابدی و سَّلام‌ها زینب

امیری حسین و نعم الامیر

آمد یکی در قالب جعفر به میدان
آن دیگری در هیبت حیدر به میدان

طاقت نمی‌آرد سپاه کوفه قطعا
زینب فرستاده دو تا لشکر به میدان

جانم زینب(س)

حاجیان چون یک به یک پرپر شدند
در منای عاشقی بی سر شدند

نوبت پرواز اهل راز شد
مادری با کودکان دمساز شد

عزیز خواهر

مرا قابل نمی دانی و‌ یا اولاد خواهر را؟
قسم باید دهم یعنی تورا و جان مادر را؟
نگاهی کن‌ تو قد و قامت این دو دلاور را
به سر بستند یا زهرا به بازو نام حیدر را

امیری حسین و نعم الامیر

با دو طفلانِ خودش خونِ خدا را زنده کرد
کودکانش را فدا کرد و صفا را زنده کرد

زینب است و بی تفاوت نیست اصلاً بر حسین
با قیام و با قعودش..جانِ ما را زنده کرد

طفلان زینب (س)

در هرم کویر این دو دریا هستند
یادآور ذوالفقار مولا هستند

سرمایه‌‌ی مادرند در پیش حسین
تیغ دو دم زینب کبری هستند

کرامت نعمت زاده

جانم زینب(س)

صبر کن تا نقل این مطلب کنم..
من که باشم صحبت از زینب کنم؟!

عقل آدم مات این نور جلی ست
گفتن از زینب فقط کار علی ست

ای جان زینب

خلوت شده دور و برت جانم فدایت
ای جان زینب، جان طفلانم فدایت
فرزند ها هستند بی شک جان مادر
من جان برایت هدیه آوردم برادر

یا زینب(س)

کوه از کمر خم می شود در پای زینب
پیدا نگردد واژه ای همتای زینب
مثل چکاچک های ناب ذولفقار است
هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب
یک شهر ساکت می شود وقتی بخواهد

جان زینب

نور چشمم فدای طفلانت
جان زینب همیشه قربانت
زندگی من و تب و تابم
دست من خالی است دریابم

دکمه بازگشت به بالا