امیر اسدی

داغدار مشک

می‌رفت روی دست همه بی‌قرار مشک

خشکیده بود مثل لب شوره زار مشک

زخمی است تازه بر جگر داغدار مشک

از تشنگی به چشم همه گشته تار مشک

دکمه بازگشت به بالا