از وهم و خیال خام خود خرسندی؟
پابر دم شیر می نهی می خندی؟
ای صاحب نشریه ی شارلی ابدو
با دست خودت گور خودت را کندی
از وهم و خیال خام خود خرسندی؟
پابر دم شیر می نهی می خندی؟
ای صاحب نشریه ی شارلی ابدو
با دست خودت گور خودت را کندی
در جهل، سرآمدی و بی مانندی
از خشم ِ خدا به تارِ مویی بندی
توهینِ تو شد باعث خشم زهرا(س)
با دست خودت گورِ خودت را کندی
گرچه عمری بر در این خانه زحمت میکشیم
کم برایت شعر گفتیم و خجالت میکشیم
دیگران نقاشی موهن برایت میکشند
ما فقط در کنج عزلت آه حسرت می کشیم
یا ایهاالرسول سرم خاک مقدمت
چشمان فتنه کور که بالاست پرچمت
عزت برای توست که در بین انبیا
والاترین شدی و خدا کرد خاتمت
هر دلی در پی آنست که ویران بشود
جای شک نیست اگر ملک سلیمان بشود
هر کسی غم شده دارایی عمرش، امروز
لمس لبخند تو کافیست که سلمان بشود