بهمن ترکمانی

معنی عفت و حیا

اسدالله چشم تو روشن
صاحب شیر دختری شده ای
یا حسین، بهر کربلای خودت
صاحب چه پیمبری شده ای

یا صاحب الزمان(عج)

بی حاصلست بی تو همه کشت و کارها
شیرین شود به میمنتت شوره زارها
گل می دهند با تو تمامی خارها
از لوح دل شوند زدوده غبارها

پرم سوخته

با این که پرم سوخته اما جگرم هست
از داغ تو تا روز ابد چشم ترم هست

“تا یار که را خواهد و میلش به که باشد”
من که همه آن سوی تو شوق سفرم هست

هر اهل دلی کز سر کوی تو گذر کرد
لبخند ملیح تو بر جانش اثر کرد

این ذکر چه ذکریست که یک یا علی من
صدبار دل و دین مرا زیر و زبر کرد

غریب مدینه

با واژه غریب شده نام او عجین

با زانوان خویش چهل سال همنشین

در کوچه سر کشید حسن جام زهر را

آنجا که خورد مادر ریحانه اش زمین

ساقی عطشان

سلامی از سر اخلاص با صمیمیت

به تو که معنی نامت ورای از غیرت

سلام ساقی عطشان بچه های حسین

سلام بر دل دریایی ات بر آن شوکت

جانم حسین(ع)

وا نکردم سفره ی دل پیش کس الا حسین

فرق دارد با همه بحث رفاقت با حسین

روضه می‌‌خواند یکی من هم که کارم گریه است

کار ما رونق گرفت آنجا که گفتم یا حسین

کریم اهل بیت

مثال آینه باید محبت کرد بی منت

که سائل را نمیدادی به هنگام عطا خجلت

به مانند تو اربابی نیامد در دل تاریخ

که باشد با جذامی ها سر یک سفره هم صحبت

یا ولی الله

من که برایت غیر دردسر ندارم
مثل بقیه چشم های تر ندارم
تو دوستم داری ولی باور ندارم
خیلی پریدن دوست دارم پر ندارم

غم حسین

غیر از غم حسین نخوردیم اگر غمی

ما را ز خاطرش نبَرَد فاطمه(س) دمی

ما بعد گریه بر غم او زنده میشویم

عالم ندیده بر خودش اینگونه ماتمی

حسین جان

کوه، سنگی است به زیر قدم ثارالله

بحر موجی است ز امواج یم ثارالله

می‌شود بیمه ی عباس هر آنکس یکبار

بشود سایه نشین علم ثارالله

عزیزم حسین(ع)

بسیار گریه کرد برای تو مادرم
حالا میان روضه از او نام می برم

خیلی به روضه های شما بود معتقد
تاکید داشت هم به منو هم برادرم

دکمه بازگشت به بالا