توحید شالچیان ناظر

به رنج شانه زدی گیسوان زینب را

قلم به دفتر حق نقش شوکتت انداخت

تمام جلوه ای از شرح آیتت انداخت

نبود جاده و پایی قدم در آن بزنم

خدا دلم به مسیر محبتت انداخت

دکمه بازگشت به بالا