درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته
بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته
از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه
این کمان آرشی را از عجم برداشته
حدیث اشک اشعار اهلبیت
و خاکساری این عشق آسمانم کرد
چقدر ناب و زهیرانه امتحانم کرد
همه به نان و نوایی رسیده اند از او
رسید تا به من انگار لنگ نانم کرد
ضرب داس باغبان ساقه ی گل را میشکست
بلبل از فرط غریبی به تماشا مینشست …
شاعر : علیرضا انصاری