حسن کردی

با درد مدارا کردی

ای که سی سال تو با درد مدارا کردی
روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی

بعد تشییع تن یاس شکسته هر روز
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی

صبح ظهورت

اندوه ناتمام زمان را تمام کن
ظلم از سر زمانه گذشته، قیام کن

ما را برای صبح ظهورت نگاه دار
ما را بیا نظاره گر انتقام کن

عزیزم حسین(ع)

ورقِ زندگی ام را به خدا برگرداند
نور عشق تو ز بیراهه مرا برگرداند

من خطا رفتم و پیش همه گفتم با عشق
ناز چشمان تو من را ز خطا برگرداند

حسین جان

ای روضه هات مرکز خیرالعمل حسین
ای خون بهات خالق عزُّ و جل حسین

من زنده ام همینکه تو را گریه می کنم
من زنده می شوم به سلامٌ علی الحسین

عزیزم حسین(ع)

به چنگ آورده ام با خون دل پروانه بودن را
خدا از ما نگیرد نوکر این خانه بودن را

منم آن نوکری که، سوختن را دوست می دارد
غریبانه غریب بی کفن را دوست می دارد

نگاهت لازم است

زخم بی بهبود ما را یک نگاهت لازم است
آسمان تار ما را روی ماهت لازم است

ما در این شهر هوس مجروح زخم فتنه ایم
شانه ی زخمی ما را تکیه گاهت لازم است

ای عشق

ای عشق آمدی و تسلای ما شدی
روح و روان و راحت جان های ما شدی
پایان ترسِ روزِ مبادای ما شدی
از عرش نور آمدی آقای ما شدی

عقیله العرب(س)

کوه از کمر خم می شود در پای زینب
پیدا نگردد واژه ای همتای زینب
مثل چکاچک های ناب ذولفقار است
هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب

یا رضیع الحسین

تو انتخاب خدایی برای فرداها
ضمانت تو امید حسینیِ ماها
اگر چه کودکی اما بزرگ دنیایی
ندیده اند شبیه تو چشم دنیاها

شعر _امام حسین(ع)

توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم
توبه کردیم که تا سایه هیأت باقی ست
لحظه ای حسرت فردوس خدا را نخوریم

سائل غمزده

از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی

از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد

یا زهرا(س)

خطبه ی فاطمه را گوش کسی نشنیده ست
چند روزی ست که این شهر عوض گردیده ست
به کجا می رود اسلام سقیفه که چنین
از دل شهر نبی لات و هبل جوشیده است

دکمه بازگشت به بالا