از هر چه توبه کرده ام آقا, گذشت کن
بر این همه توسّلِ بی جا, گذشت کن
حبِّ گناه, مانده بر این, قلبِ عاصِیَم
دارم فقط به دل, غمِ دنیا, گذشت کن
از هر چه توبه کرده ام آقا, گذشت کن
بر این همه توسّلِ بی جا, گذشت کن
حبِّ گناه, مانده بر این, قلبِ عاصِیَم
دارم فقط به دل, غمِ دنیا, گذشت کن
مثل کبوتر محسن و مادر زمین خوردند
با پیکری زخمی, شکسته پر زمین خوردند
در آن هجوم لشگر پست یهودیها
مادر نه! بلکه, ماسِوَىاللَه بر زمین خوردند
وادی عشق عجب خوف خطرها دارد
سوختن, ساختن و شور و شررها دارد
هرکه در جرگۀ عشّاق قدم بنهاده
کی ؟ به جز خونجگری مزد و ثمرها دارد
نشان فصل خزان از سراسرم پیداست
ز زردی رخ خورشید انورم پیداست
غم فراق پدر آتشم زده دیگر
که بی قراری ام از قلب مضطرم پیداست
تو امیر و عزیز و آقایی
صادقی از تبار طاهایی
بانی روضه های سقّایی
بین آتش به یاد زهرایی