بوسه زده ست , حضرت مولا به دست تو
پس آن کجا و بوسه ی ماها به دست تو !!!
در این جهان برای علمداری آمدی
رحمت بر آنکه داد , علم را به دست تو
حضرت قمربنی هاشم
می آید از بهشت خبرها یکی یکی
امشب گشوده شد همه درها یکی یکی
وقتی علی دوباره قدم میزند به خاک
مبهوت میشوند نظرها یکی یکی
نام تو هست ذکر لبهای رقیه وقت خواب
مشک تو بوده تمام آرزوهای رباب
ای برادر می کنند بعد تو غارت خیمه ها را
دخترم را می زنند و می برند گوشواره ها را
به یاد ساقی و مشک و علم امشب پریشانم
میان کف العباس و حرم امشب پریشانم
شبیه بیت های محتشم امشب پریشانم
مرا دریاب تشنه آمدم … امشب پریشانم
به نام آب,به نام فرات نام شما
من آفریدهشدم که کنم سلام شما
نوشتهاند بهروی جبین ما دو نفر
شما غلامحسین و منم غلام شما