سالهاوقتِ دعایِ سحرم خندیدند
درسیه چالبه اشکِ بصرم خندیدند
سالها شد سپری در غل و زنجیر عدو
و به آزردگی بال و پرم خندیدند
سالهاوقتِ دعایِ سحرم خندیدند
درسیه چالبه اشکِ بصرم خندیدند
سالها شد سپری در غل و زنجیر عدو
و به آزردگی بال و پرم خندیدند