رضا دین پرور

غریبانه روی بام

شرحی کنار سورهء کوثر گذاشتی
بر روی صفحه، لالهء پرپر گذاشتی

طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا
آقاچه شد به روی زمین سر گذاشتی

امام رئوف

تلخی می ساخته پیوسته مست
با غم دوری نشود خسته مست
باز هوایی شده و مستِ مست
دل به سر زلف رضا بسته مست

کریمه اهل بیت

خو گرفتیم به هجران و گرفتاری خویش
بیقراریم و دچاریم به ناچاری خویش

طلب ما ز کریمان سرِ جایِ خودش است
ما فراموش نکردیم بدهکاری خویش

مظلوم آقا

آتش انداخته انگار ز پا تا به سرم
بس که زد طعنه به من، سوخت تمام جگرم

روح، زندانی این جسم نحیفم شده است
مانده در این قفسِ تنگ، فقط بال و پرم

یا امام صادق(ع)

آسمان را کمی تکان بدهید
نیمه شب آمده اذان بدهید
لذت گریه در نماز شبِ
خودتان را به عرشیان بدهید

یا امام صادق(ع)

آسمان را کمی تکان بدهید
نیمه شب آمده اذان بدهید
لذت گریه در نماز شبِ
خودتان را به عرشیان بدهید

حقیرآمدم

حقیرآمدم سربه زیر آمدم
خریدی مرا گرچه دیر آمدم

دوسه شب دگر فرصتم مانده است
که این چند روز اخیر آمدم

باب الله

بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود

بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود

یا اله العاصین

دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید

بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید

دارد بنای عفوت

گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت
با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت

از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی
جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت

العفو

پای کوه عفو تو کوه خطا آورده ام
دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام

ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت
کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام

بی آبرو و خطاکارم

دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید

بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید

دکمه بازگشت به بالا