آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا
خاکسترش نشسته به روی سرم خدا
پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر
بنما اجابتی به دل مضطرم خدا
آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا
خاکسترش نشسته به روی سرم خدا
پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر
بنما اجابتی به دل مضطرم خدا
می سوخت بین شعله ها بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از موی سر تو
آن قدر زد نعره سر تو یک حرامی
تا که پرید از خواب شیرین دختر تو
دل من باز روضه می خواند , روضه ی غربت شقایق را
روضه ی حرمت و شکستن را , روضه ی گریه های صادق را
روضه ای را که باز می خواهند, پر پروانه را بسوزانند
اصلاً انگار شیوه ی خصم است , نیمه شب خانه را بسوزانند
آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا
خاکسترش نشسته به روی سرم خدا
پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر
ای وای از تغافل اصحاب سینه چاک