غریب و خسته ای جان می دهد به گودی گودال
و خواهری که به سر می زند به گودی گودال
چه ازدحام عظیمی گرفته دور و برش را
چه محشری که به پا می شود به گودی گودال
روضه سیدالشهدا ع
می رسد از گوشه ی مقتل صدای مادرش
ای زنازاده بیا و دست بردار از سرش
گیسوان مادر ما را پریشان می کنی؟
بی حیا با خنجرت بازی مکن با حنجرش