با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید
ناله برای کُشته ی دیوار و در کشید
او بود و خاکِ حُجره و یک ناله ی ضعیف
آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید
با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید
ناله برای کُشته ی دیوار و در کشید
او بود و خاکِ حُجره و یک ناله ی ضعیف
آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید