سمانه تیموری

بشکند دستی که بر عمه

بشکند دستی که بر عمه جسارت میکند

کاش بودی تا ببینی هتک حرمت میکند

چادرش را از سرش… بالای نی دیدی خودت

گوش ها را …لعنتی تقسیم غیرت میکند

در پای فرات و تشنگی

هر وقت دلش هوای دریا میکرد

با پرچم یا حسین نجوا میکرد

هرجا گره ای به ریسمانش میدید

 با گریه توسلی به زهرا میکرد

دکمه بازگشت به بالا