سید مصطفی سیاح موسوی

اگر به آخر لشگر مسیر شاه اُفتد

به ساحت نِگهش عبد روسیاه افتد

کشیده گردن خود در صُفوف مشتاقان

مگر که چشم عَلیلم به پادشاه افتد

کعبه اعجاز علی را جار زد

میخورد هرسال این دیوار از شوقش تَرک
کعبه اعجاز علی را جار زد بر اهل شک

سالهای سال کعبه انتظارش میکشید
خاک پایش را کند سرمه به موژه تک به تک

دکمه بازگشت به بالا