نفس, نفس زدنت را شمردم و دیدم
چقدر فاصله دارند هر نفس باهم
یکی ,دوتا نفست هم که بوی خون می داد
نفس بزن ,نفسی مادرانه میخواهم
نفس, نفس زدنت را شمردم و دیدم
چقدر فاصله دارند هر نفس باهم
یکی ,دوتا نفست هم که بوی خون می داد
نفس بزن ,نفسی مادرانه میخواهم
درجهان منصب شاهی به گدایان زمان کارش نیست
چونبجز رشته نخی ارزش و سرمایه ی بازارش نیست
خاک وافلاک جدایند و زهم فاصله دارند زیاد
غنچه یگل به خودش نازد و مقیاس به یک خارش نیست