سید مهدی نژادهاشمی

شور و شوق سفر

شور و شوق سفر گرفته دلی,از مَنِ خود اثر نمی خواهد
دل سپرده به آسمان و ولی, سفرش بال و پر نمی خواهد


روضه خوان یک نفس بخوان امشب , روضه ی اشک و آه و ماتم را
عاشقی که شکسته بال و پرش, غیر ِ چشمان تر نمی خواهد

شب خوشه چین

شب خوشه چین چشم تو و آشنای تو
ای رایت سپیده دمان چشم های تو

دکمه بازگشت به بالا