شعر آیینی محرم

سینه ات ترک خورده

تمام غیرت من زیر دست و پا مانده
دوباره دست دلم غرق ربنا مانده

کبوترانه تو هم پر زدى و عشق شدى
نگاه حسرت من بین رو ضه ها مانده

باران نیزه

خیری به جز از برکت کوثر ندیدیم
ما جز کرم چیزی پسِ این در ندیدم
ما انتخاب دست زهرائیم, پس شکر
ما که به جز خوبی از این مادر ندیدم

دکمه بازگشت به بالا