هر دلی بیدار شد در گیر و دار خواب نیست
خواب چیزی غیر مردن در دل مرداب نیست
خواب بودم در حریمش وقت بیداری رسید
دیدم اینجا هیچ کس مانند من بیدار نیست
هر دلی بیدار شد در گیر و دار خواب نیست
خواب چیزی غیر مردن در دل مرداب نیست
خواب بودم در حریمش وقت بیداری رسید
دیدم اینجا هیچ کس مانند من بیدار نیست
بر آخر الف قامت تو مَد آمد
بلند خنده بزن آن بلند قد آمد
کتاب اشک گرفتم به دست خود اما
تفٲلی زدم امشب به گریه,بد آمد