شعر ایام زیارت مخصوصه

یا امام رضا(ع)

زائرانش دسته دسته خیلِ صدها توده بود
او پناه صد هزاران همچو من آلوده بود

هرچه از او دورتر گشتم ، دلم آشوب تر
هر زمانی در حرم بودم ، دلم آسوده بود

مدح سُلطان

سبب شد تا بگویم بار دیگر مدح سُلطان را
همین که تازه کردم خاطرات شهر زنجان را … *
به خاطر باز آوردم‌ من این شعر درخشان را
“سگ کویت به دست آرد رگ خواب غزالان را”

خیلی هواتو کردم

راستی دیشب پدرم خیلی هواتو کرده بود
مادرم نماز صبح همش تو رو صدا میکرد
عکسایی که تو حرم گرفته بودیمو همش
روشونو دس میکشید میگفت حسین…نیگا میکرد

رئوفِ آلِ غیرت

هر که می آید به این در می شود پس محترم
یا شود مانند نوکر می شود پس محترم

هرکه زوّارت شود در چند جا یاری کنی
زایرت حتّی به محشر می شود پس محترم

محضر معشوق

در درون میکده مخمور بودن خوب نیست
از بساط عشق بازان دور بودن خوب نیست
راز دل باید بیاید آخرش روی زبان
محضر معشوق ها معذور بودن خوب نیست

اَباالحَسن

آی؛جگرگوشه ی طاها, رضـا
رئـوف خـاندانِ زهـرا, رضـا
مثل علی شأن تو والا, رضـا
سَیّدِ اهل بیت موسیٰ, رضـا

زائری خسته

صدای گریه ی آرام زائری خسته
صدای پیرزن و ناله های پیوسته
کنار درب حرم یک یتیم بنشسته
که راه هر نفسی را به سینه ها بسته

رزق محرم

کریمی و گدایت میکند مهمان دو عالم را
تهی دست فقیرت دیده ام دستان حاتم را

ضریح تو زمان معجزاتت مات خواهد کرد
شبى موسى بن عمران را , شبى عیسى بن مریم را

دکمه بازگشت به بالا