عیدی رسیده است , که در آن امید نیست
صدها بهار هم برسد , بی تو عید نیست
تکراری و شبیه به هم, چون گذشته ها
امسال هم اگر تو نیایی جدید نیست
عیدی رسیده است , که در آن امید نیست
صدها بهار هم برسد , بی تو عید نیست
تکراری و شبیه به هم, چون گذشته ها
امسال هم اگر تو نیایی جدید نیست
تقدیر ما هجر است دوری میکشد ما را
باید صدا زد لحظه مردن مسیحا را
چشمان ما خیره بدست مردم دنیاست
خرج همه جز یار کردیم این تمنا را
در کلّ جهان شما, نه همتا داری
در قلب تمام عاشقان, جا داری
از فرط گناهم, شده چشمت خونبار
غصّه به دلت, مثال دنیا داری
آقاسبب ساز گدایی احتیاج است
پسدست خالی را عطایی احتیاج است
دادو هوارم از روی بی هم نوایی است
اینبینوا را هم نوایی احتیاج است
سال ها منتظر روز وصالت هستم
چشم در راه تماشای جمالت هستم
گر چه دورم ز تو امّا به خیالم آقا
صبح و شب معتکف کعبه ی خالت هستم