مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ايم
همچو اشك از غم يك خاطره برخاسته ايم
با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ايم
به هواى حرم سامره برخاسته ايم
شعر روضه سامرا
از ابتدای گدا بودنم گدای توام
غلامزاده ام و نوکر سرای توام
ز کودکی فقط از کوچه تو رد شده ام
غریبگی نکن اینقدر! آشنای توام