شعر شب دوم محرم

زینب رسید کرب وبلا خاک بر سرم

زینب چو دید کرببلا را دلش گرفت

 بانویمان به وسعت دنیا دلش گرفت

حسی غریب در دل او جا گرفت بود

 آهی کشید و بعد همانجا دلش گرفت

سپاه فتنه برای تو نقشه هـــــا دارد

سپاه فتنه برای تو نقشه هـادارد  

چقدر کرب و بلا قصه بـلا دارد

نزن تو خیمه در اینجا که لشگر کوفه   

نگاه شومُ و عجیبی به خیمه ها دارد

شکر خدا که نوبت ماتم به ما رسید

شکر خدا که نوبت ماتم به ما رسید

اذن عزای ماه محرم به ما رسید

شکر خدا که چله نشینی گرفته است

کوبیدن سیاهی و پرچم به ما رسید

دکمه بازگشت به بالا