شعر شب نوزدهم ماه رمضان

التیام

بر هر کسی که ساقی کوثر امام نیست
عالم به نام او بشود هم، به کام نیست

در پیشگاه حضرت حیدر برای ما
بالاتر از مقام گدایی مقام نیست

حی علی العزای

با کوله‌بار نان, شبِ آخر قیام کرد

مردی که هرچه داشت به کف وقف عام کرد

یک در میان جواب سلامش نمی‌رسید

آن که خدا به هر قدم او سلام کرد

غم عظمی

چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را
به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را

همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا
چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را

یا مظلوم

یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت
بر مژه هایش رشته های اشک و خون داشت

دیگر گلی روی لبش هر گز نرویید
برگونه اما لاله های واژگون داشت

دکمه بازگشت به بالا