شعر شهادت امام محمد باقر ع

آنقدَر داغ دارم

پا به پای پدر سفر کردم
در میان خرابه سر کردم

پدرم بینِ ریسمان بود و
با رقیه پدر پدر کردم

آخرین حلقه‌یِ شب‌هایِ محرّم

 

 

عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را
نفسِ سوخته از خاطره‌ای پرپر را

روضه‌خوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضه‌یِ آنهمه گُل , آنهمه نیلوفر را

زنده نمودم قیام جدّم

 

 

منم که زنده نمودم خدا پرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را

منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشانده ام به تماشا بهشت ایمان را

دکمه بازگشت به بالا