میان هجمه غم ها اگر پناه ندارد
حسین هست چه کس گفته تکیه گاه ندارد
حسین مرهم زخم برادر است وغمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد
میان هجمه غم ها اگر پناه ندارد
حسین هست چه کس گفته تکیه گاه ندارد
حسین مرهم زخم برادر است وغمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد
کینهٔ جنگِ جمل تاب و توانت را گرفت
جرعه جرعه زهر آقاجان امانت را گرفت
در همان ثانیه های اوّل افطار بود
زهر اثر کرد و تکلّم از زبانت را گرفت