غیر از غم حسین نخوردیم اگر غمی
ما را ز خاطرش نبَرَد فاطمه(س) دمی
ما بعد گریه بر غم او زنده میشویم
عالم ندیده بر خودش اینگونه ماتمی
غیر از غم حسین نخوردیم اگر غمی
ما را ز خاطرش نبَرَد فاطمه(س) دمی
ما بعد گریه بر غم او زنده میشویم
عالم ندیده بر خودش اینگونه ماتمی
بی قیمتیم و قیمت ما می شود حسین
در اوج فقر، ثروت ما می شود حسین
زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست
وقتی که ذکر هیئت ما می شود حسین
باز این چه شوری بود عالم را خبر کرد
دنبال خود حور و ملک را در به در کرد
تا خوب گردد زخمهایت چارهای نیست
باید برایت اشکها را بیشتر کرد
عمری است رعیتش همگی بهره برده اند
از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند
“آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند”
از خاک تربتش همگی بهره برده اند
ما را نوشته اند ، مسلمانِ کربلا
تحتِ لوای قاریِ قرآنِ کربلا
مدیونِ حیدریم و غلامِ حسینِ او
آبِ نجف رسانده به ما نانِ کربلا
کوه، سنگی است به زیر قدم ثارالله
بحر موجی است ز امواج یم ثارالله
میشود بیمه ی عباس هر آنکس یکبار
بشود سایه نشین علم ثارالله
بسیار گریه کرد برای تو مادرم
حالا میان روضه از او نام می برم
خیلی به روضه های شما بود معتقد
تاکید داشت هم به منو هم برادرم
قسم بر دل همین که مست دلداریم ما را بس
همین که تشنهی یک جرعه دیداریم ما را بس
قسم بر ماه روی تو قسم بر عطر و بوی تو
همین که ما به موی تو گرفتاریم ما را بس
بوی جنان که هست نسیم عدن که هست
از پیش تو کجا بروم من وطن که هست؟!
گرچه فرات قسمت لبهای تو نشد
غصه نخور عزیز دلم چشم من که هست!
آتشفشان کوه های محکمت گرم
با عشق تو بازار عفو و مرحمت گرم
من نه پیمبر قول داده که بماند
تا به ابد در سینه های ما غمت گرم
دلم هوای تو کرده ،کمی حرم لطفاً
تو را به اشک و دعاهای مادرم لطفاً
به من اجازه بده گریه ی کنار ِ ضریح
دوباره قبل ِ اذان تا به صبحدم، لطفاً
دیشب کنار شمع از بال و پرم گفتم
او می چکید و من هم از چشم ترم گفتم
هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟
مانند بابا در جوابش “نوکرم” گفتم