هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشيد
اگر چه حاجت مردم فقط زميني بود
چه رزق ها كه به آن ها از آسمان بخشيد
هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشيد
اگر چه حاجت مردم فقط زميني بود
چه رزق ها كه به آن ها از آسمان بخشيد
کرم می ریزد از دستان لطفت بی امان دائم
کسی را این چنین هرگز ندیدم مهربان دائم
از آن لبها که می بوسید پیغمبر دعایی کن
که مدح تو بجوشد از دل ما بر زبان دائم
پرواز می کنم به خدا با حسن حسن
دردم همیشه گشته دوا با حسن حسن
مانند سال های گذشته قبول کرد
زهرا حسین حسین مرا با حسن حسن
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد
حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است