شعر مدح حضرت ابوتراب

حساب محشر و میزان

حساب محشر و میزان در اختیار علیست
کلید روضه ی رضوان در اختیار علیست

قسم به حضرت زهرا که از همان اول
بنای خلقت انسان در اختیار علیست

یا امیرالمومنین(ع)

نمی جنگید تا اینکه بجنگد شیر ما در جنگ
که با شمشیر خود می داد دشمن را شفا در جنگ

سه تا شمشیرِ می کرد استفاده حیدر کرار
هم از ابرو و هم از ذوالفقار خود جدا در جنگ

جانم علی(ع)

خورشید گلی در گذر باغ علی بود
یک گوشه ای از جلوه ی اشراق علی بود
در عرش فقط حرف علی بود به معراج
از بس که خدا عاشق و مشتاق علی بود

یا علی(ع)

چقدر سخت می گذشت روزگار بی علی
نبود در جهان دلی امیدوار بی علی

همینکه از علی سرود طعم عشق را چشید
به عاشقی نبود شهره شهریار بی علی

مولای من

مشغول تو بودن خودش گیراترین پند است
بر کام تلخم مدح تو شیرین تر از قند است

انگشترت قسمت نشد ما خاک پا بردیم ..
خاکی که پایت را ببوسد آبرومند است

فقط حیدر امیرالمومنین است

مرا به غیر شما با کسی که کاری نیست
غریب و بی کسم و جز تو هیچ یاری نیست

قرار بود که اصلا فمن یمت یرنی…
مرا بکش که مرا طاقت و قراری نیست

علی مرتضی (ع)

او را اگرچه در زمین دیدند و خاکی است
باید خدا باشی بفهمی مرتضا کیست؟

اینکه شدیم انسان به لطف بوتراب است
آدم غبار روی این دامان خاکی است

دلبر و دلدار

هم دلبر و دلاور و دلدار مرتضی
هم سرور و سر آمد و سردار مرتضی

هم دیده ایست درّ و گهر بار مرتضی
هم سینه ایست مخزنِ اسرار مرتضی

آقای من

اگر روزی شوم قربانی اش ، عیدم چنین باشد
گمانم حرف من هم ، خواهش روح الامین باشد

فقط مختصِّ آدم نه ، ولایت دارد آقا بر
هر آنچه در سماوات و هر آنچه در زمین باشد

یاعلی

یاعلی، ای همه دلداده ی “فی ذاتِ الله”
ای فروشنده ی جان، در رهِ “مَرضاتِ الله”

ایکه معروف به “اِعلای کلامُ اللهی”
حضرتِ حیدرِ کرارِ “سلامُ اللهی”

عید آمده

صبحدم باغ غزلخوان شد و عید آمده است
مژده ای اهلِ ولا عیدِ سعید آمده است
باز از عرشِ خدا بانگِ نوید آمده است
که به پیغمبرِ ما یارو مرید آمده است

گدایی بر سر کوی علی

شکر حق هستم گدایی بر سر کوی علی
دوست دارم هر چه را که می دهد بوی علی
باز کردم من زبان با نام دلجوی علی
آمدم دنیا به عشق دیدن روی علی

دکمه بازگشت به بالا