شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی

ناز شست حیدرش

تا که گویی یا علی سجاده پر پر می زند
سجده ی واجب کن و بشنو که بر در می زند

بعد از آنکه از سحر تا مغربی باده زنم
آمد اینک حضرتش دیدی به ما سر می زند

حق مع او بود

پادشاهی کی بشاید گفت جز بر حضرتش
آیت و کرسی بلرزد چون که بیند هیبتش

کورش و زرتشت و عیسی جملگی پیغمبران
جرعه ای از جام او نوشیده اند با رخصتش

اهل بهشت

اهل بهشت و در وسط حوض کوثریم

چون ما فقط گدای گدایان حیدریم

ما خود به خود فقط به خدا وصل می شویم

چون ما دخیل چادر زهرای اطهریم

دکمه بازگشت به بالا