اگر رزقِ من سامرایی نِمی شد
نصیبم مقامِ گدایی نِمی شد
اگر قابلیَّت نمی داشت قلبم
ز چشم کریمت عطایی نمی شد
اگر رزقِ من سامرایی نِمی شد
نصیبم مقامِ گدایی نِمی شد
اگر قابلیَّت نمی داشت قلبم
ز چشم کریمت عطایی نمی شد
حرمت شوکت محض است ولی زیبا هم
متوسل به شکوه حرمت طوبا هم
غرق در جامعه و مست غدیریه شدیم
من و صحن حرم و کوه و خُم و دریا هم
تا ده شمردیم و خدا آورد نور دیگری
مستیم هر بار از خمی، این بار جور دیگری
این نور هربار آمده یک سال برْکت کِشتهایم
این روزها از کوی ما دارد عبور دیگری